معنی زمان از دست رفته
حل جدول
فیلمی با بازی افسر اسدی
از دست رفته
بر باد رفته
فقید
ضایعه
در جستجوی زمان از دست رفته
اثری از مارسل پروست
لغت نامه دهخدا
رفته رفته. [رَ ت َ / ت ِ رَ ت َ / ت ِ] (ق مرکب) پابپا و قدم بقدم و درجه به درجه. متدرجاً. کم کم و در امتداد زمان. (ناظم الاطباء). کنایه از تأنی و تدریج است و این مجاز است. (آنندراج). بتدریج. (فرهنگ نظام). اندک اندک. بتأنی. کم کم. خردخرد. آهسته آهسته. تدریجاً. بمرور. متدرجاً.بمرور زمان. نرم نرمک. (یادداشت مؤلف):
ز حسن روزفزونش به صرفه می گویم
که رفته رفته مبادا بتی خدا گردد.
؟ (از آنندراج).
رفته
رفته. [رُ ت َ / ت ِ] (ن مف) اسم مفعول مشتق از رفتن به معنی جاروب شده. (از ناظم الاطباء). روفته. روبیده. (فرهنگ فارسی معین):
ای زودگرد گنبد بررفته
خانه ٔ وفا به دست جفا رفته.
ناصرخسرو.
تا غنچه ٔ گل شکفته گردد
خار از در باغ رفته گردد.
نظامی.
|| جاروب کرده. به مجازغارت کرده:
زندگی می گذشت آشفته
بارها خانه ٔ پدر رفته.
اوحدی.
|| خاکروبه. (ناظم الاطباء).
فرهنگ فارسی هوشیار
بتدریج اندک اندک بتا ء نی: }} رفته رفته پیشرفت حاصل میکند . {{
از دست رفته
(اسم صفت) از خود بیخود شده مدهوش، گم شده نابودشده مرده، عاشق شیفته، ورشکست گردیده (بازرگان) .
واژه پیشنهادی
پوران درخشنده
کارگردان فیلم زمان از دست رفته
پوران درخشنده
موسیقی فیلم زمان از دست رفته
کامبیز روشن روان
فیلمبردار فیلم زمان از دست رفته
حسین جعفریان
فارسی به عربی
مفقود
فارسی به آلمانی
Irre, Verloren
معادل ابجد
1255